معنی زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن, معنی زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت پ سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن, معنی xاbi، تok، tcxjb، pdmاj jmxاb، [mاj، ;cmi، ;maت , sco lcbi، fcdاjd، scolcbj، cmd ha /oتj، تidd[ smxاjbj, معنی اصطلاح زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن, معادل زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن, زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن چی میشه؟, زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن یعنی چی؟, زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن synonym, زاده، تخم، فرزند، حیوان نوزاد، جوان، گروه، گوشت , سرخ کرده، بریانی، سرخکردن، روی اتش پختن، تهییج سوزاندن definition,